عشق *تنهایی* آخرین مطالب لینک های ویژه پیوندهای روزانه آمار وبلاگ
یکشنبه 92 شهریور 3 :: 3:11 عصر :: نویسنده : مهردادلشنی
هوا سرده
سرمایی که بوده ام ، همیشه . . . سرمایی تر میشوم ، وقتی پای آغوش تو در میان باشد . . . !
وقتی دلم گرفته برام اسمون ریسمون نباف !
گاهی چه دلتنگ میشویم
نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند . . .
مشــروب ؟ نه ممنــونم . . .
می خواهم بدهم دنیا را برایم تنگ کنند به اندازه ی آغوش تو تا وقتی به آغوشت می رسم بدانم همه ی دنیا از آن من است . . .
سایه ام با من نیست . . .
یه چیزی هست به اسم “بغل “…. لامصب دوای هر دردیه . . .
به یک “ هستم ”
آغوش گرمم باش ، بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که در سرمای بی کسی لرزیدم .
سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد !
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند
نمیدونی چقد دنیا برام تنگ شده !
بوس بی دلیل ، کادو بی دلیل ، بغل بی دلیل ، اس ام اس بی دلیل ، زنگ بی دلیل . . .
آغوش قلبها را نزدیک می کند وقتی دردی نشسته باشد روی قفسه سینه و آرام هم نمی گیرد . . .
بانو !
دوام نمی آورم سردی پاییز امسال را . . .
آدم باید عین مرسوله پستی سفارشی باشه . . .
دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را موضوع مطلب : |
||