مرداد 92 - عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
عشق
*تنهایی*
درباره وبلاگ


*سلام دوستان*

آرشیو وبلاگ
لینک های ویژه
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 4
  • بازدید دیروز: 5
  • کل بازدیدها: 41769



پنج شنبه 92 مرداد 31 :: 6:20 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی


زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .



گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!



گـاهــے نـدانـسـتـہ از یــک نـفـر بـتـے درســت مــیـکـنـے
آنــقـدر بـزرگ کـہ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـے بـر نـمـے آیـد



مهربانیت را به دستی ببخش ؛ که می دانی با او خواهی ماند ....
وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد ... !!!



گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...



گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...
؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....



دلم تنگ شده
برای وقتی که می گفتی :دلم واست تنگ شده
دلم تنگه..
برای بودنت
شایدم لبخند خودم
دلم برای همه چیز تنگ شده جز
نبودنت !



برای خیانت ،
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــر
به دوست داشتن نـیـســـت ...



دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!
رمانتیک...



این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.



کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...



همی گویی غمش را در دل نگهدار
نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟



به نسل های بعد بگویید ...
که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...
نسل ما خود پیاز بود ...
که هر که ما رو دید گریه کرد



ا?نجا زن که باش?...
مهر?ه ات آب هم که باشد!
قاض? ج?ره بند? اش م?کند!
آنچه نقد است فقط جان توست،که قسط بند? نم? شود!!!



از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !
غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...



سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...



کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم
که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!



وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!
وقتی میاد کنارمون باشه
دیگه بهش فکر نمیکنیم!
آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟



این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"



دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...
نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...
دور میمانم که نزدیک بماند...



حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!



وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,
از این همیشه ها که ندارند باورم ,
حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می کنند بگویم که بهترم...



آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !



بعضی زخــــم ها هســــــت که هـــــــــر روز بــــایـــد روشونو باز کنــــی
و نـــــــــمـــــــــــــک بپـــــــــــاشــــــــــ ــــی ...
تــــــــا یــــــــــادت نـــــــــــــره که ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــی آدمـــــــــــــا
نبــــــــــــــــــــایـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـایـــد! ! !



می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...
این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !
و گونه کسی را سرخ نمیکند !



می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است ! تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا .



انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد .



دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند .



برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .




موضوع مطلب :

پنج شنبه 92 مرداد 31 :: 5:49 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

 

 

تو چشای سیاهش زل زد همون چشمایی که وقتی 16سال بیشتر نداشت

باعث شد تا پسرک عاشق شود و با تهدید و داد و هوارو عربده بالاخره کاری کرد که باهم دوست شدن

دخترک نگاهی به ساعتش کرد و میون حرفای پسرک پرید و گفت:

من دیرم شده زودی باید برم خونه...

همیشه همین جور بوده هر وقت دخترک پسرک را میدید زود باید بر میگشت...

پسرک معطل نکرد و کادویی که برای دخترک خریده بود رو با کلی اشتیاق به دخترک داد

دخترک بی تفاوت بسته را گرفت و تشکری خشک و خالی کرد...

حتی کنجکاویی نکرد داخل بسته رو ببیند پسرک خواست سر سخن روباز کند که دخترک گفت :

وای دیرم شد..من دیگه برم خداحافظ...

خداحافظی کردند و پسرک در سوک لحظه جدایی ماتم گرفت و رفتن معشوق را نظاره کرد ....

دخترک هراسان و دل نگران بود...

در راه نیم نگاهی به بسته انداخت ...یه خرس عروسکی خوشگل بود..

هوا دیگه داشت کم کم سرد میشد

وسرعت ماشین هاییکه رد میشدند ترس دخترک رو از دیر رسیدن بیشتر میکرد
پسره مثل همیشه 5 دقیقه تاخیر داشت

اما بازم مثل همیشه ریلکس بود...دخترک سلام کرد و پسر پاسخ گفت
دخترک بی درنگ بسته را به پسر داد و نگاه پر شوقش را به نگاه پسر دوخت.

پسر نیم نگاهی به بسته انداخت و گفت: مرسی...

بسته را باز کرد و ناگاه چشمش به نامه ای افتاد که عاشق خوش خیال دخترک برای او نوشته بود...

لبخندی زد و به روی خود نیاورد...

چند دقیقه ای را با هم سپری کردن

و باز مثل همیشه خداحافظی و نگاه ملتمس عاشقی که از لحظه ی وداع بیزار است..

این بار دخترک عاشق بود و پسره معشوق او..

معشوقی که شاید جسم اون سر قرار با 5 دقیقه تاخیر حاضر شده بود ،

اما دلش از لحظه اول جای دیگه ای بود ........

کمی آن طرف تر صدای جیغ لاستیکی دخترک و پسر را متوجه نقطه ای در آن طرف کرد..

پسرکی در زیر چرخ های ماشین جان می داد
و آخرین نگاهش دوخته شده به معشوقه ای بود که به او خیانت کرده بود




موضوع مطلب :

پنج شنبه 92 مرداد 31 :: 5:39 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

نوشته های عاشقانه روی عکس به انگلیسی

نوشته های عاشقانه روی عکس به انگلیسی

نوشته های عاشقانه روی عکس به انگلیسی

نوشته های عاشقانه روی عکس به انگلیسی




موضوع مطلب :

 

چی زود تموم میشهههههههههههههههههههههههههههههههههه




موضوع مطلب :

چهارشنبه 92 مرداد 30 :: 1:24 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

کسانی که به خود اطمینان داشته باشند به دیگران احتیاجی ندارند
..
..
..

گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…
..





وقتی از درد به خود می پیچیدم
همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی…
و سالهاست من هنــــــــوز
رقاص پردرد خیابانهایم…

..

..


..
عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!
خوردمشان…
..

..

..

می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
آدم های ِ ساده…..

..

..

..

دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه …
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی …

..

..

..

زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …

..


..

..
آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …

..

..


..
چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!
..

..


..

حرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت

..

..

..

دلم میخواهد ویرگول باشم تا وقتی به من میرسی ، مکث کنی !

..

..


..
هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!
..

..


..
همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق !!!!!
سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم






 

 

 

 

…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’ "
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’ "
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’

حالا که دستانت چتر نمی شوند حالا که نگاهت ستاره نمی بارد حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم تا آوار تنهایی بر سرت نریزد و آرامش خیالت،خیس اشکهایم نشود



,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’..
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•..’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
همنشین خوب ، بهتر از تنهایی است

وتنهایی بهتر از همنشین بد . . .

(پیامبر اکرم ص)



 




موضوع مطلب :

یکشنبه 92 مرداد 27 :: 4:0 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق!
باورم نمیشه! 
 تو. تو سعید! آخه یعنی چی؟ تو که همیشه میگفتی مواظب باشیم که زنده گیر نیفتیم. الان خودت منو زنده تحویل دادی؟! 
 ببین عزیزم.....   خفه شو سعید. خفه شو نمیخوام هیچی بشنوم! تو به من که هیچی، به جنبش هم داری خیانت می کنی.  
ببین عزیزم....  میگم خفه شو عوضی. نمیخوام هیچی بشنوم.  
ببین من هنوز عاشقتم. میخوام از اون بندهای لعنتی راحت بشیم و آزادانه با هم زندگی کنیم....  ......................  زود باش. دیگه چیزی نمونده. از این کوه که بریم بالا دیگه راحت شدیم. 
کسی جرات نزدیک شدن به پشت کوه را نداره.   میدونم عزیزم. میدونم. اما من دیگه بریدم.
نمیتونم بیشتر از این بالا بیام. خسته شدم دیگه.  اسلحه تو بده به من. اینجوری راحت میتونی بیای بالا.  نه نه. مگه دیونه شدی تو! اگر گیر افتادم چی؟! این اسلحه تنها راه نجات منه.
بدون این اسلحه اگه زنده بگیرنم اون موقع چه خاکی باید به سرم بریزم!  نگران نباش عزیزم. 
من مواظبم. 
اسلحتو بده به من.  باشه بگیرش. دیگه چکار کنم من. 
 .............  سلام رفیق!  سلام سعید جان. چه خبرا؟ 
 خبر خاصی نیست.
این همکلاسیمه. جامعه شناسی میخونه اونم. 
گرایشات مارکسیستی داره. میتونه کمکون کنه.  باشه یگو بیاد تو. فقط سعید جان من رو حرف تو بهش اعتماد می کنم.
اگه خوب نمیشناسیس بگو در موردش پرس و جو کنیم..  نه لازم نیست رفیق. آدم مطمئنیه... خودم تحقیق کردم. 
 باشه اگه تو مطمئنی که حرفی نیست. فقط یه چیز: آدمی هست که بتونه تو شرایط سخت دوام بیاره؟  آره بابا. چند بار با هم رفتیم کوه. 
اصلا مثل خرگوش این و اون ور میپره! از اون لحاظ نگران نباش. طرف اینکاره س.  ....................  سعید به خدا تو دیونه ای! من میگم خسته شده، خوابم میاد تو هی میگی دوست داردم!
 خوب دوست دارم دیگه. بده مگه؟  نه بد نیست. خیلی هم خوبه.
اما خوب منم خوابم میاد. فردا ساعت 8 کلاس دارم.  راستی جمعه میای کوه دیگه؟ 
 تا ببینم چی میشه. 
اگه نرم خونه چشم میام. دو سه هفته ای هست که نرفتم. نگرانم میشن!  
ناهید بسه دیگه. 
تو چقد سوسول شدی! مثلا به خودتم میگی کمونیست!   ربطی نداره. من کمونیستم درست. اما احساس دارم.
اونا پدر و مادرمن. باید نگرانشون باشم.  باشه عزیزم. بگیر بخواب دیگه. فقط یادت باشه کمتر احساساتی بشی. 
  شب خوش عزیزم.  ......................... 
 
 آقای سعید محزونی!  بفرمایید بشینید لطفا.  ممنونم آقا.  اونجوری که از آقای قنبری شنیدم شما آدم باسوادی هستی. 
البته بهم گفته که جامعه شناسی خوندی و ظاهرا گرایشات کمونیستی هم داری! درسته؟  بله آقا. 
من جامعه شناسی خوندم. اما کمونیست بودنم فقط تو ظاهره و گرنه من به این چرندیات هیچ اعتقادی ندارم... باید بگم که.... 
 لازم نیست چیزی بگی.
ما همه چیزو می دونیم. فقط لطف کنید این برگه ها را پر کنید.  
چشم. 
 البته باید بگم که تو قراره به یک گروه مسلحانه کمونیستی نفوذ کنی.
باید کسانی را که گرایشات کمونیستی دارند تو دانشگاه به سمت این گروه هدایت کنی. البته آقای قنبری جزئیات را بهتون یادآور میشه....  باشه آقا... ممنونم.  ............  ناهید هدایتی! ناهید هدایتی....... 
 بله منم. 
 پاشو وسایلتو جمع کن و زود بیا بیرون.  ترس عجیبی سراپای وجودمو فراگرفته. احساس میکنم که روزهای آخر زندگیمه. هم بندیهامو که اینجوری صدا میزدند دیگه کسی ازشون خبر نداشت.
وسایلمو جمع می کنم و با گریه از دوستام خداحافظی میکنم.  چشمامو میبندن. فقط میدونم که سوار ماشینی شدم و به سمت جنوب شهر میبرنم. بالاخره ماشین میایسته. چشمامو باز می کنن. مردم زیادی جمع شدن. میدونم قراره تا چند دقیقه دیگه اعدامم کنند.   خانم ناهید هدایتی... شما به جرم مبارزه مسلحانه بر ضد نظام شاهنشاهی و عضویت در گروه کمونیستی به اعدام محکوم شده اید.
آیا حرفی برای گفتن دارید؟  نه حرفی ندارم. فقط اگه میشه چندتا شکلات به من بدین.
 باشه الان میگم براتون بیارن.  شکلاتها را بین کسانی که قراره اعدامم کنن پخش می کنم. طناب دار را از روی سرم پایین میکشن و به گردم میبندن.
 یه لحظه احساس خفگی می کنم و بعد....  ...............  احساس خفگی شدیدی می کنم. 
به زور از رو تخت بلند میشم و هرچی سعید را صدا میکنم، کسی جواب نمیده. نگران میشم.
بوی گاز تمام خونه را گرفته. 
 سعید... سعید.... سعید.... 
 تو رو خدا جواب بده. تو رو خدا بلند شو سعید....  
الو. آقا یه آمبولانس بفرستین خیابان طالقانی، کوچه ...... فقط سریعتر بیاین. شوهرم دچار گازگرفتگی شده و بیهوشه.  
سعید پاشو دیگه. 
تو رو خدا سعید.........  
آمبولانس دیر اومده و دیر رسیدیم بیمارستان. فقط چشمم به در اتاقیه که سعید را بردن تو...  آقای دکتر... آقای دکتر حاشون چطوره؟  متاسفم خانم. دیر آوردینش. کاری از دست ما برنمی اومد.
 
غم آخرتون باشه.....



موضوع مطلب :

یکشنبه 92 مرداد 27 :: 3:57 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

پستال عاشقانه و زیبا

پستال عاشقانه و زیبا

پستال عاشقانه و زیبا




موضوع مطلب :

یکشنبه 92 مرداد 27 :: 1:24 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

 

شب ارزوها

 

زیبایی گل را برای زندگیت و کوتاهی عمرش را برای غمهایت آرزومندم



1

شنیدم ادمای بزرگ اراده می کنن و آدمای کوچیک آرزو،
تو شب آرزو ها، آرزو های ما کوچیکا رو فراموش نکنید...
التماس دعا



1

خدایا!
شب رغائب است!
شب آرزو ها!
خدایا آرزویی ندارم!
آرزویی ندارم که بگویم...
وقتی که او رفتــ...

فرستنده : محمّدرسول


1

و چــــقــــدر غــــــصـــــه خـــــــوردم بــــــرای دلــــــه خــــــودم
بــــیــــچــــــاره دلـــــــــــــــم
کـــه در "شـــــــــبــــــــــــ آرزوهــــــــــــا" هـــیــچ آرزویـــــی نـــــداشــــتــــــــ

فرستنده : viki


1

شب ارزوها تموم شد و برام ارزویی نکردی...
هه!ببخشید اصلا یادم نبود که شب ارزوها فقط برای کسانیه که دوسشون داریم.



1

امشب در کنار ثانیه ها آمین گویــــــــــــــــــ ارزوهایتان می شــــــــوم
منو از یاد نبرین...



1

تو شب آرزوها از خدا خواستم که همیشه باهم دوست بمونیم...
دریغ که دیگری جدایی مارو پیش خدا فریاد زده بود...



1

شب شب آرزوهاست:
بیاین برای سربلندی ملت ایران و مسلمانان و شفای همه بیماران جهان دعا کنیم و همچنین از خدا بخوایم که عذاب رو از ما برداره و سرعت اینترنت رو ببره بالا!
این آخری(اینترنت) از همه مهم تره!
بــــــا تشکــــــر از خــــــانواده محتــــــرم رجبــــــی



1

ارزویی کن ... گوشهای خدا پر از ارزوست و دستهایش پر از معجزه
ارزویی کن... شاید کوچکترین معجزه اش ارزوی تو باشد
اجابت ارزوهای شما دوستان 4جوکی را در شب ارزوها ارزومندم



1

مولایم مهدی جان
شیعیانت را به جرم اردت به خاندان نبوت سر میبرند.....
امشب فقط آمدن تورا آرزو می کنم...
شب آرزوها، التماس دعای فرج



1

امشب اگر قبول نشود دعا از عجایب است
زیرا که عرش گشوده و لیله الرغائب است
ما را مکن فراموش به گاه سجده ات
حاجت نخست ظهور آن یا غائب است
التماس دعا...



1

در آزادی هزار آرزو داریم و در اسارت تنها آرزویمان آزادیست، پس خدایا کمکم کن تا آزادیم را اسیر آرزوهایم نکنم.
در اولین شب جمعه ماه رجب بهترین ها را برای همه به خصوص 4جکی ها دارم.
لایک =آمین


1

امشب ز خدا خواه که با لطف و کرم * از شیعه گشاید گره و رنج و الم * و ان یار سفر کرده به صد عز و جلال * بینیم قمر روی مهش دور حرم *
امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است ? همه با هم:
"اللهم عجل لولیک الفرج"



1

یکی از فانتزیمان این پستم 1 لایکم نخوره بجاش امشب ک شب آرزوهاست همه دوستای 4جوکیم برام دعا کنن...:|
واینکه این پستم همین امشب تایید شه!!
ینی میشه!
کجا باید بذارمش تو فانتزیا یا شب آرزواا..؟!




موضوع مطلب :

یکشنبه 92 مرداد 27 :: 1:0 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

اس ام اس بوسه

    سلام
    یه چیز میگم بگو باشه
    یه ماچ میدی دلم وا شه !؟

    نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای
    بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم !
 

_______________________

    من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .

_______________________

    اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس
    گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره !

_______________________

    عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو
    یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو !

_______________________

    عزیزم
    پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات
    بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات
    شب به خیر احساس من . . .

_______________________

    اگر نیمه شبی در آغوش من افتی / آنقدر بوسه بر لبهایت زنم که از نفس افتی !

_______________________

    میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم
    اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم !

_______________________

    ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم ، تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت
    و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را به موهایت
    هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .

_______________________

    رفتم به نزد طبیب ز شدت طب
    6 بوسه نوشت ز گوشه لب
    2 تا صبح
    2 تا ظهر
    و 2 تا شب!

_______________________

    مانده بر لبان من داغ بوسه های تو
    رفتی و بجا مانده آتشی به جای تو

_______________________

    تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه
    هدیه ای برای تو . . .
    دوستت دارم

______________________

    گلی از شاخه هاچیدم برایت / زدم بوسه به یادت بی نهایت

    اگر قاتل تو را کشت ای قناری / بگو آخر ، که گیرد خونبهایت !

_______________________

    بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی
    بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن
    بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .

_______________________

    کاش میشد بوسه ها را قاب کرد / مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
    کاش میشد عشق را تقسیم کرد / مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد

_______________________

    سلام یه زحمت واست داشتم
    هروقت از جلو آینه رد شدی ، این دوست منم ببوس !

_______________________

    شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم
    تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .

_______________________

    میفرستم این پیامک را به دوست / ای پیامک صورت او را ببوس

_______________________

    بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت
    هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت!

_____________________

    ناز آن چشمی که سویش مال ماست
    ناز آن رویی که بوسش مال ماست !

_______________________

    گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم
    که دگر باز از این گونه خطاها نکنم
    بوسه دادی و چو برخواست لبت از لب من
    توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم !

_______________________

    با گوشیت چیکار کردی ؟ هرچی زنگ میزنم میگه
    مشترک مورد نظر خوشگله !
    بوسیدنش مشکله !

______________________

    ++-_+++<( )>
    تا سیاره اورانوس ، یه آتلانتیس پر از بوس
    واسه شیرین ترین دوست !

_______________________

    گرمترین بوسه ها را نصیب کسی کن که در سرد ترین لحظه ها به یاد توست . . .

_______________________

    او شراب بوسه می خواهد ز من / من چه گویم قلب پر امید را
    او به فکر لذت و غافل که من / طالبم آن لذت جاوید را . . .

_______________________

    به امید نگاهت ایستادن / به روی شانه هایت سر نهادن
    خوشتر از این آرزویی است / دهان کوچکت را بوسه دادن . . .

_____________________

    بوسه ابتکاریست از طبیعت ، برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد . . .
    میبوسمت

_____________________

    لبخند تو طلوع و بوسه ی تو غروب منه
    ممنونم بخاطر اینکه بهترین و شگرف ترین دوست و همدم منی . . .

______________________

    بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
    تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
    من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟

______________________

    بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند
    پاییزترینی تو !

_______________________

    دارد عــادتــم مـی شـود
    کــه بــا دلــهره تــو را بـــبوسـم !
    مثل ِ گنجــشک هــا
    کــه هــرگــز
    آســوده از زمیـن ، دانــه برنمـی چیـنند!

______________________

   بوسیدن قول ماندن نیست شروع با هم بودنه
    درک و هم را فهمیدن و حس به هم رسیدنه . . .

_______________________

    نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای
    بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم!

______________________

    میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم
    اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم !

 




موضوع مطلب :

یکشنبه 92 مرداد 27 :: 12:54 عصر ::  نویسنده : مهردادلشنی

 

 

اس ام اس صبح به خیر گفتن

 

 میفرستم مهربان بر محضر تو یک پیام تا که هم جویای احوالت شوم هم داده باشم یک سلام! صبح روز آدینه ات بخیر و شادی

سلام من
به آن پرند سپیده وشادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
صبح زیبات بخیر

صبحت بخیر عزیزم ، برات چایی بریزم؟!
گولت زدم عزیز جون ، تو که نیستی خونمون!!
خوب بیــــــــــد (صبحت بخیر عزیزم)

امیدوارم روزت رو با یه دنیا امید، یه بغل آرزو
و یه عالمه انرژی مثبت شروع کنی…
صبح نازت بخیر

سلام
صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبی
بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانه های خیابان خیال کنند
جنگل و دریا بهم رسیده اند . . .

سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!
سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران
روزت به خیر باد

سلام من
به هر چه وبه هر کــــسی که با سحر
تمام جسم و جان او پر از نماز می شود

من به تو سلام میکنم تو که تک ستاره دمادم غروبی
ای مهوش غزالها ای ترانه ساز هستی
ای که جادوی کلماتت قلمها را
سرنگون میکند سلام

به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم
و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود .

سلام من
به پیچکی که صبح دست سبز او
به سوی آسمان بی کران دراز می شود

سلام من
به آن پرند سپیده وشادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

سلام به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی.

سلام ،
ببخشید ما داشتیم تو کوچه اس ام اس بازی میکردیم
یکی از سلاما افتاد تو خونتون ! میشه پسش بدین !؟؟
ما منتظریم !



موضوع مطلب :

1   2   >   
 
   
سفارش تبلیغ
صبا ویژن